من از آنهاییم که روزهای تولدم غم عالم میریزد توی دلم! از آنهایی که چند ماه قبلش استرس میگیرند! از آنهایی نیستم که بتوانم خودم را قانع کنم که تجربههایم زیاد شده و این یک شروع جدید است و این حرفها! من بیاغراق از روزهای جوانیم نهایت لذت را میبرم و بیهیچ تعارفی از روزهای پیری یا حتی میانسالی بیزارم! این سالها نتیجهی تمام این حسها گذراندن یک روز از سال به افسردگی و حسرت بوده است اما ام,زورگویِ,محبوبِ,مهربان ...ادامه مطلب